گفت: خواهى که ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ گفت: البته که نه. دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمی کنم. برگرفته از: غزالى، کیمیاى سعادت، ج 2، ص 380
گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه می کنى؟
گفت: نه.
گفت: گوش و دست و پاى خود را چطور؟
گفت: هرگز .
گفت: پس هم اکنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است. از شکایت دارى و گله می کنى؟! بلکه تو حاضر نخواهى بود که حال خویش را با حال بسیارى از مردمان عوض کنى و خود را خوشتر و خوش بخت تر از بسیارى از انسانهاى اطراف خود مىبینی. پس آنچه تو را داده اند، بسى بیشتر از آن است که دیگران را داده اند و تو هنوز شکر این همه را به جاى نیاورده، خواهان نعمت بیشترى هستى!
نوشته شده توسط :
بازديدهاي امروز:
18 بازديد
بازديدهاي ديروز:
12 بازديد
مجموع بازديدها:
61525 بازديد
پست الكترونيك
پارسي بلاگ
درباره من
ضریـــح عشق [58]
حـرف دل [20]
باغ شهــــادت [13]
سکــــــــــوت عشــــــــــــق [45]
بهشت کوچک ما [45]
عطر شقایقهای عاشــــــــق [27]
گل نرگس فدای رنگ و بویت [18]
ضریــــــــــــح عاشقــــــــی [43]
[آرشیو(8)]
عاشق آسمونی
اخبار دنیای عشق
صدفم چشم به راهتم برگرد
پژوهشگر جوان
فانوس
.:: معلم اندیشه و بیان ::.
سخنی با سید مرتضی
حـرف دل با سید مرتضی
*
*